
شغلمان را تغییر دهیم
مهاجرت کنیم
ازدواج کنیم
دلم را سپردم به بنگاه دنیا و هی آگهی دادم اینجا و آنجا
و هرروز برای دلم مشتری آمد و رفت.
و هی این و آن سرسری آمدند و رفتند
ولی هیچ کس واقعا اتاق دلم را تماشا نکرد ...
ای آرام کننده دلهای مضطرب
ای روشنی بخش دیدگان گریان
ای نیرو بخش پاه های خسته
حاج عبدالحسین، مرا فراموش نکنی!
مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی، جبهه زیاد تشریف میآوردند. شبی که برای سخنرانی به تیپ امام جواد (ع) آمده بودند؛ موقع نماز که شد، قبول نمیکردند امام جماعت باشند. خیلی اصرار کردیم که دلمان میخواهد یک نماز به امامت شما بخوانیم اما قبول نمیکردند. شهید برونسی عرض کرد:
فکر کنیم و عبرت بگیریم
طرز تفکر یک سگ: این آدمها به من غذا می دهند، نوازشم می کنند،
دوستم دارند. پس حتما آنها خدای من هستند!