توقفگاه در برزخ
درباره قیامت از تو می‌پرسند که چه وقت فرا می‌رسد؟ بگو: علم آن نزد پروردگار من است . تنها اوست که چون زمانش فرا رسد آشکارش می‌ سازد.شاید در دنیا مدّت مکث و توقّف تا حدودی قابل تخمین باشد اما مدّت زمان توقّف در برزخ به هیچ عنوان معلوم نیست ؛ زیرا زمان پایان آن روز قیامت است که هیچ کس جز خداوند از زمان برپایی قیامت آگاهی ندارد. خداوند در قرآن فرموده:
حَتَّى إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکْتُ کَلَّا إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ ؛
(آنها در شرک و کفر به سر مى‏برند) تا آن گاه که مرگ یکى از آنان فرا رسد (در قبضه فرشتگان به خداوند) گوید: پروردگارا، مرا بازگردانید.
شاید عمل صالحى در آنچه (در دنیا) واگذاشته‏ام (از ایام عمر و اموال دنیا) انجام دهم. چنین نیست، آن سخنى است که او گوینده آن است (ولى تحقّق نمى‏پذیرد)، و پیش روى آنها (عالم) برزخ است تا روزى که برانگیخته شوند.(۱)
از طرفی دیگر در مورد هنگام قیامت فرموده:
یَسْأَلُونَکَ عَنِ السَّاعَةِ أَیَّانَ مُرْسَاهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ رَبِّی لاَ یُجَلِّیهَا لِوَقْتِهَا إِلاَّ هُوَ …. ؛از تو درباره قیامت مى‏پرسند که وقت وقوعش کى است؟ بگو: جز این نیست که علم آن نزد پروردگار من است آن را به موقع خود (احدى) جز او ظاهر نخواهد ساخت …(۲)
برزخ در لغت به معنای فاصله بین دو چیز است و به خشکی باریک بین دو دریا و یا به شبه جزیره متصل به خشکی اطلاق می‌شود. (۳)
در قرآن کریم فرموده: مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ * بَیْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا یَبْغِیَانِ ؛
دو دریا را که با هم برخورد دارند به هم درآمیخت .
میان آن دو (در یک محیط وسیعى از موضع تلاقى) حد فاصلى است که بر یکدیگر (از حیث اثر) غلبه نمى‏کنند (یا همه آب‏هاى شیرین روى زمین از دریاى شور آمده و دوباره به آن بازمى‏گردند ولى در یکدیگر به قدرت خدا اثر نمى‏گذارند)(۴)
بنابراین به فاصله بین دنیا و آخرت که از هنگام مرگ تا روز قیامت است برزخ گفته می‌شود.
نکته حائز اهمیت اینکه پی بردن به حقایق عالم بالاتر از دنیا برای کسانی که هنوز از محدوده حواسّ ظاهر( حواسّ پنجگانه) تجاوز نکرده‌اند ممکن نیست .
نوع قوانین حاکم بر عالم برزخ با نظامی که در دنیا وجود دارد و ما بعد از گذشت سالها کم‌کم با بخشی از آن آشنا شده‌ایم،کاملا متفاوت است.
در عالم دنیا همه چیز مادّی است و خصوصیات مادّه را داراست یعنی در دنیا همه چیز گرفتار زمان و مکان و اندازه و شکل و رنگ و … است. همه چیز در حال حرکت است یعنی از قوّه به فعل می رود. مثلا موجودات رشد می کنند و کمالاتی را که نداشته اند دوباره به دست می آورند.
در عالم بعد از قیامت هیچ گونه خصوصیتی از خصوصیات مادّه وجود ندارد و همه چیز مجرّد از مادّه است. عالم فرشتگان و نفوس مجرّده است.
وضو نور است و انسان را نورانى مى‏‌کند. وقتى در وضو صورت را مى‏ شویید، در واقع به خداوند عرض مى‏‌کنید: خدایا از گناهانى که با صورتم انجام داده‏‌ام، توبه مى‏‌کنم؛ صورتم را پاک گردان. هنگام شستن دست‏‌ها باید نیت این باشد که گناهان انجام شده با دست را ترک کنید و… . به هر حال، آنچه بدن مثالى انسان را مى‏‌سازد ،اعمال و نیات و کارهایى است که هر لحظه انسان انجام مى‏‌دهد
پس نفس گیاهی و جمادی که تجرّد ندارد به آن عالم راه پیدا نمی‌کند. عالم برزخ بینابین است یعنی برخی خوصیات مادّه را داراست اما از جهات بسیاری هم موجودات عالم برزخ مجرّداند. مثلا زمان و مکان در عالم برزخ وجود ندارد اما کمّیاتی از قبیل اندازه و شکل وجود دارند.
به تعبیر دقیق‌تر:
عالم برزخ مرتبه‏‌اى از وجود امکانى است که نه مجرد محض است و نه مادى صرف، بلکه متوسط میان آن دو مى‏‌باشد یعنى از اصل ماده و برخى عوارض آن مانند تغیّر و حرکت منزه است ولى با برخى آثار ماده مانند شکل، بعد، وضع و مانند آن همراه است.
نام دیگر برزخ، عالم مثال است. نفس ناطقه انسان و سایر موجوداتی که به این عالم راه می یابند بعد از جداشدن از بدن مادّی که “جسد” نام دارد به بدنی دیگر که ” بدن مثالی” نامیده می شود، وارد می‌شوند و در عالم برزخ با آن بدن کار می‌کنند و ادراکات دارند.
بهترین راه آشنایی با عالم برزخ، خواب‌هایی است که در طول شبانه روز می بینیم. خواب هم مرتبه‌ای از عالم مثال است. آنچه درعالم رۆیا مى‏‌بینیم، داراى ابعاد و اندازه است؛ ولى ماده ندارد. بدن مثالى شبیه آن است. در عالم طبیعت، بدن، حجم، ابعاد، جرم و جسم دارد.
عالم برزخ مرتبه‏‌اى از وجود امکانى است که نه مجرد محض است و نه مادى صرف، بلکه متوسط میان آن دو مى‏‌باشد یعنى از اصل ماده و برخى عوارض آن مانند تغیّر و حرکت منزه است ولى با برخى آثار ماده مانند شکل، بعد، وضع و مانند آن همراه است.
در عالم رۆیا بدن طبیعى در بستر آرمیده است؛ ولى روح ما با آن بدن مثالى بدون جرم و داراى ابعاد در حال حرکت است ، این را بدن مثالى مى‏‌گویند.
همه ما بعد از مرگ تا قیامت با چنین بدن مثالى همراه هستیم. بى‌تردید ما بدن مثالى را با علم و عمل خود مى‏‌سازیم؛ یعنى تمام اعمال و حرکات ما در شکل‏ گیرى آن بدن مثالى دخالت دارد؛ براى مثال کسى که مى‏‌خواهد بدنش در قیامت شبیه یوسف(علیه السلام) باشد، مى‏‌تواند با کردارش این کار را انجام دهد. اگر آن‏چه «حسنه» و زیبا است انجام دهد، آن بدن به شکل یوسف در مى‏‌آید.
چنانچه خداى ناکرده گناهان را مرتکب شود، بدن مثالى‏ اش سیاه و بد چهره مى‏‌گردد. آیه صد و ششم آل عمران که مى‏‌فرماید: «یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ …» (۵) به همین مسئله اشاره دارد.
وضو نور است و انسان را نورانى مى‏‌کند. وقتى در وضو صورت را مى‏ شویید، در واقع به خداوند عرض مى‏‌کنید: خدایا از گناهانى که با صورتم انجام داده‏‌ام، توبه مى‏‌کنم؛ صورتم را پاک گردان.
هنگام شستن دست‏‌ها باید نیت این باشد که گناهان انجام شده با دست را ترک کنید و… . به هر حال، آنچه بدن مثالى انسان را مى‏‌سازد ،اعمال و نیات و کارهایى است که هر لحظه انسان انجام مى‏‌دهد. (۶)
پی نوشت ها :
۱.سوره المۆمنون، آیات ۹۹و۱۰۰
۲.اعراف آیه۱۸۷
۳.المنجد، ۳۴
۴.الرحمن،۱۹ و ۲۰
۵.سوره آل عمران(۳): آیه ۱۰۶