قالی زندگی
قالی بزرگی است زندگی ...
هر هزار سال یکــبار فرشته ها قالی جهان را در هفت آسمان می تکانند
تا گرد و خاک هزارساله اش بریزد و هر بار با خود می گویند :
این نیست قالی ای که انسان قرار بود بـبافد ...

این فرش فاجعه است ...
با زمینه سرخ خون ...
و حاشیه های کبود معصیت ...
با طرح های گناه و نقش بر جسته های ستم ...

فرشته ها گریه می کنند و قالی آدم را می تکانند
و دوباره با اندوه بر زمین پهنش می کنند
رنگ در رنگ ... گره در گره ... نقش در نقش ...

قالی بزرگی است زندگی ...
که تو میـبافی و من میـبافم و او میـبافد

همه بافنده ایم
میـبافیم و نقش می زنیم
میـبافیم و رج به رج بالا می بریم
میـبافیم و می گستریم

دار این جهان را خدا به پا کرد
و خدا بود که فرمود : ببافید ...
و آدم نخستین گره را بر پود زندگی زد
هر که آمد گره ای تازه زد و رنگی ریخت و طرحی بافت

چنین شد که قالی آدمی رنگ رنگ شد
آمیزه ای از زیبا و نا زیبا
سایه روشنی از گناه و صواب

گره تو هم بر این قالی خواهد ماند
طرح و نقشت نیز ...
و هزارها سال بعد آدمیان بر فرشی خواهند زیست که گوشه ای از آن را تو بافته ای
کاش گوشه ای را که سهم توست زیباتر ببافی ...



قالی زندگی - عرفان نظرآهاری - عطرخدا www.atrekhoda.com